دیکشنری
داستان آبیدیک
pasty faced
pæsti fe͡ist
فارسی
1
عمومی
::
رنگ پریده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PASTORALLY
PASTORATE
PASTORIS
PASTORIUM
PASTORSHIP
PASTRAMI
PASTRY
PASTRY COOK
PASTURABLE
PASTURAGE
PASTURE
PASTURE PRODUCTION FIELD
PASTURED
PASTURER
PASTY
PASTY FACED
PAT
PAT ANSWER
PAT DOWN
PAT ON
PAT ON THE BACK
PATAGIUM
PATAGONIA
PATAVINITY
PATCH
PATCH A QUARREL UP
PATCH ANTENNA
PATCH CORD
PATCH PANEL
PATCH PLUG
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید